وبلاگ شخصی ابراهیم تنها

ابراهیم تنها

۱ مطلب در دی ۱۳۹۲ ثبت شده است

یْسَ الغَریبُ غَریبَ الشَّامِ والیَمَنِ ......... إِنَّ الغَریبَ غَریبُ اللَّحدِ والکَفَنِ
غریب و بیگانه آن نیست که در شام و یمن است، بلکه غریب واقعی آنست که در(قبر، درمیان) سنگ و الحد قرار گرفته است.

إِنَّ الغَریِبَ لَهُ حَقٌّ لِغُرْبَتـِهِ ... علی الْمُقیمینَ فی الاَوطــانِ والسَّکَنِ
چنین غریبی برای غربت و دوری خود، بر گردن کسانی که در سرزمین و خانه هایشان باقی مانده اند، حق دارد.

لاتَنّهَرنَّ غَریباً حَالَ غُربَتِه ............ الدَّهرُ ینهَرُه بالذُّلِ وَالمِهَنِ
غریب را به خاطر حال و روزش از خود مران زیرا زمانه با خواری او را از خود رانده است.

سَفری بَعیدٌ وَزادی لَنْ یُبَلِّغَنـی .......... وَقُوَّتی ضَعُفَتْ والمـوتُ یَطلُبُنـی
سفر مرگم دور و دراز است و توشه ی من کافی نیست، نیرو و قوتم ضعیف شده، در حالی که مرگ مرا می طلبد.

وَلی بَقایــا ذُنوبٍ لَسْتُ أَعْلَمُها .......... الله یَعْلَمُهــا فی السِّرِ والعَلَنِ
دچار گناهانی هستم که آگاه به آن نیستم، ولی خداوند تمامی گناهان نهان و آشکارای مرا می داند.

وقَدْ تَمـادَیْتُ فی ذَنْبی ویَسْتُرُنِی ............ مـَا أَحْلَمَ اللهَ عَنی حَیْثُ أَمْهَلَنی
چه قدر خداوند بردبار بود، آنوقت که دائما گناه کردم و خداوند مرا رسوا نکرد و گناهانم را پوشاند.

تَمُرُّ سـاعـاتُ أَیّـَامی بِلا نَدَمٍ ............. ولا بُکاءٍ وَلاخَـوْفٍ ولا حـَزَنِ
اوقاتم را بدون هیچ پشیمانی و بدون هیچ گریه ای، ویا ترسی از خدا و ناراحتی گذراندم.

  • ابراهیم تنها